ایستاده ام...
بگذار سرنوشت راهش را برود
.
مـــــــــــــن
.
همینــــــجا
.
کنار قــــولهایت
.
درست روبروی دوست داشتنت
و
در عمق نبودنت
محکم ایستاده ام...!
عزیزم نمیدونی عشقت چقدسینه سوزه
چه سخته ادم چشم به تاریکی شب بدوزه
همیشه همیشه
شبا بیدارو روزا خیره به عکست
این شده کارم دیگه طاقت ندارم
دلم میخوادیه جایی اونوردنیاخودموجابزارم
اخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره
خیلی دلم میگیره فراموشم نمیشه خاطره هامون
یه ادم چقدطاقت غصه داره
چجوری میشه خنده روی لبهام پابزاره دوباره
به جایی رسیدم که باهیچکی حرفی ندارم
نباشی من هیچ حسی به روزبرفی ندارم
ايــــــن اشکــــــــ هــــا از قلبيستــــــــ
که شبيــــــه دخترکـــــــــے لجبـــــــاز
فقطـــ تــــو را مے خواهـــد و از بـــــازے
با خاطراتـــــــــــ خستهـــ شـــــــده . . .
در روزهاي پاييزي
از نيمکت هاي خالي پارک عبور مي کنم
يک به يک
تا به نيمکت آخر برسم
شايد که تو به انتظارم نشسته باشي...
و برايم آغوش و بوسه و عطر باران بياوري....!
امروز پاييز را در نسيم خنک بيقراري ديدم
و عطر خاطره ها...
بايد عاشق بود و پاييز را ديد
بايد " تو " باشي و من پاييز را پاييز ببينم....
من دلــــم گرفته است
هر چـــــه می روم نمی رسم
رد پــــای دوست ...
کــوچه بـــاغ عشــق ...
سایبان زنــــــدگی کجاست ؟؟؟؟
آدم خـــودشـــم بـــخواد فـــراموش کـــنه . . .
یـــادگــــاری هــا و خــاطــره ها نمــــیذارن . . .
میزان دوســــت داشتن آدما رو ...
از مقـــــدار توجهشون به خـــودتون بفهمید ...
وگرنه حــــرف رو که همه میزنند...
اگر زندگانی برای باور كردن و دوست داشتن است ...
من مدت ها باور كرده ام و دوست داشته ام ....
مدت ها راست گفته ام و دروغ شنیده ام ...
حال بس است .
"نیما یوشیج"
لحظه قشنگیه وقتی که یواشکی برگردی تا بتونی عشقتو نگاه کنی ،
بعد ببینی که اون ، دستاشو گذاشته زیر چونه اش و زل زده بهت....
ابراهــیم نیستمـــ امـــــا
کودکـ ـ ـ ـ ـ ـ درونـ ـ ـ ـ ـم را قربــــــانیِ کــســی کردمـــ
که ارزشـ ـ ـ ـ ش کـــ ـمتر از یـــک گوســفنــد بــود.
غیر از “مرگ”
چیز دیگری جدایمان نمی کند
این قرار اول من و تو بود
بعد ، ما “جدا” شدیم
“مرگ” “دیر” کرده بود . . .
هیـــــچوقت کســی رو پــس نــزن کــه ,
دوستــ♥ ــت داره ... مراقــــــبته ...
و نگرانــــــــــــت میشــه ...!
چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی ...
مـــــــــاه رو از دســــت دادی ...
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی ......!
چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟
تـــــآ مــَـن
دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــم
وَقـــــتــی اَز کــِــنــارِ تــُــو رَد مــــی شـــَــوَم .
تــَــنــَـم نــَـــلــَـــرزَد …
بــــُـــغـــضــَــم نــَــگـــــیــرَد …
اصـــــلا به روی خـــودم هـــــم نمے آورم که نیـــستی
هـــــر روز صبـــــح
شـــماره ات را مےگـــیرم
زنـــــی می گوید: دســتگــاه مشـــترک …
حرفــــش را قــطــع مےکنم
صدایـــت چرا انقـــدر عـــوض شـــده عزیـــزم؟
خوبی؟ ســــرما که نخورده ای؟
مے دانی دلـــم چقـــدر بـــرایـــت تنـــگ شـــده است؟
چنـــد ثانیــه ای ســـکوت مے کنم
من هـم خـــوبم
مزاحــمت نمے شوم
اصـــلا به روی خـــودم هـــم نمے آورم کـه نیــســتی !
دلتنگ روزهاي با تو بودن
من صدايت كنم "عشقم"
و تو بگويي "جونم"
و من سيرنشوم از اين جانم گفتن هايت
و باز صدايت كنم و باز صدايت كنم...
روزهاي خوب چه زود تمام مي شوند
حال امروزهای من انقدر بد هستن
که نه حوصله کاغذ و دارم نه قلم
فقط دلم میخواد
بخوابم
یه جایی نزدیک تو
ولی فراموش بشه بیدار شدن
فقط بخوابم
همین
چقدر کم توقع و ساده اس آرزویم!!!!
چه چیز در این دنیا...
غریبانه تر از دخترکی است که تنهایی اش را
بغل میکند!
میبوسد!
اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست داشته باشد
خوشبختی یعنی …
داشتن کسی که بیـــــــشتر از خودش تــــو رو بخواد و
بیشـــــتر از تــــو هــیــــچــــی نــخوآد
با کسی رابطه ی احساسی بر قرار کن که
نه تنها افتخار میکنه که تو رو داره
بلکه حاضر هر ریسکی رو بکنه
که فقط کنار تو باشه !!!
امشب یهو دلم کودتا کرد
تورو میخواست
سرم رو کردم زیر بالشت
آروم ب دلم گفتم
خفه شو…
دوره دموکراسی گذشته
میزنم لهت میکنم…
کم می آورمت این روزها
خودت که باشی لحظه به لحظه کنارم.
قدم هایت را که پا به پا برویم
تا ته خیابانهای باران زده پاییز.
دستهایت را که حلقه کنی در دستهایم.
شانه ات را که سنگینی سرم را بر آن تکیه دهم
و چشمهایت
چشمهایت را که نگران اشکهای
محو شده ام در باران باشد
وقتی زنی دیوانه وار با تو بحث میکنه خوشحال باش
یعنی هنوز دوست داره
یعنی براش مهمی
یعنی رو تو حساسِ
یعنی روت غیرت داره
یعنی می خواد تورو دیوانه
بترس از سکوت زن
چون نشانه پایان توست
زنی که سکوت کرد یعنی تورو برای خودش تموم کرده
ϰ-†нêmê§ |