چقـــدر زیـــادی !

آنقــــدر ..

که نمـــیتوان ..

تمــــام ِ تـــو را “خیـــال” کــــرد !

این شــعرهای کـوتـــاه

ارتفـــاع نبـــودن َت را

کــم نمیــکند

امــا

زخـــم های مـــرا

شـــاید مرهـــمی ..!

چه شباهت متفاوتی بین ماست!

تو دل شکسته ای ،

من دلشکسته ام...!

این لبخندها

فقط به صورتم می آیند

سالهاســــــــــــــــــــت

هیچ لبخنــــدی

قواره یدلــــــــــــمنشده...

خسته ام

تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛ 

گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از

یادگاری میزند 

یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد 

هیچ کس جز خدا!

چِـــــﮧآزار دَهـــ ـــندِهـ مـے شَــــ ــوَند

کـــوچـــﮧ هاے شَــــهـر

حَیاط خانــﮧ ، اُتــاق هـا ...

وَقــــتـے بویِکَلافِـــگـےمـــے دَهــــند

وَقـــتـے اَز تـــو

تَنـــهـــا ،

خـاطِــ ــــرهدارَنــــد

من می نویسم وتو نمی خوانی

اما مخاطب که تو باشی

مدیونم اگر ننویسم....

تو را نمی بخشم !!

.

که وقت بودن ، نبودی !

وقت دیدن ، ندیدی!

وقت عاشقی ، منطقی بودی !

وقت گریه

تو را هرگز نمی بخشم

که هرگز با من نبودی و به سادگی ،

همه ام با تو

ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧمی دﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !

.

ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ می ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ میﮐﺮﺩﻡ !

ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ میﺷﺪ !

ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ میﮔﺮﻓﺘﻢ !

.

ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧمی شد، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !

ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ می ﺑﺎﺧﺘﯽ !

.

" ﺗﻮ "

ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ " ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ میﺑﺎﺧﺘﯽ" !

اگر یک شب کنارش با دل آرام ننشینم

مسکن های عالم هم نخواهند داد تسکینم

بهچشمان ضعیفمعاشقی خاصیتی داده است

که آنچه دیگران در او نمی بینند می بینم

من آخرین مرغ جهانم، آخرین گنجشک

که در پی افسانۀ سیمرغ شد راهی


حالا بگو در ظلمت جنگل چه خواهد کرد

شاهین چشمان توبا این کفتر چاهی؟

تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

فقط یک زن که روز و شب برایت شعر می خواند

فقط یک زن که مدتهاست تنها عاشق شهر است

فقط یک زن که خود را سهم دستان تو می داند

من سالهاست ابری ام ای نوبهار من

کی جلوه می کنی به دلم تا بباری ام

گاهی چنان بدم که ببینی اگر مرا

دارم یقین به خاطره ها می سپاری ام

شبیه نقطه چینم که فقط پر می شوم با تو

برو انگار باید بی نهایت نقطه بگذارم

چند کتاب شعر بردار

عطر همیشگی ات را بزن

و به کافه ای برو

من

هر طور شده

مرگم را به شانه ات می رسانم

هیچوقت ادعای خاصـــــــــــــ  بودن نـــــــــــــــــــکردم ،

اما خاصــــــــــــــ بودن عشـــــــــــــــق تو… منو هم خاصــــــــــ  کرد..

دردم ایــــــــــــــن نبـــــــــــــــــــود

که منودوستمنداره

دردم ایــــــــــــــن بـــــــــــــــــــود

“درکــــــــــــش”به”دردم”نرســــــــــــــــید

مــن عاشــق اين ســوالم:

من کــجاي زندگيــتم؟؟؟

بعــد طرف بگه : خــــره تــو خــود زنــــدگيمي

مــن عــاشق ايــن عاشــقانه هــاي ســفت و محــکمم

اســم من،

قــسم راســتِ هــيــچکس نــــــــبود

استعداد عجیبی در شکستن داری….

قلب…غرور…پیمان…

استعداد عجیبی در نشستن دارم….

به پای تو…به امید تو…در انتظار تو

میشینم ومنتظرت هستم

فقط زود زود بیا